نیروی نظامی امپراتوری عثمانی

نیروی نظامی امپراتوری عثمانی

 

در اوایل قرن سیزدهم میلادی، در حالی که در اروپا در نواحی ایتالیا و جنوب فرانسه مردم سرگرم منازعات دینی بودند و فرانسه و انگلستان هم بر سر تصاحب تاج و تخت درگیر جنگ با هم و امپراتوران روم شرقی سرگرم جنگ با سلجوقیان بودند، قبیله ای در آناتولی در حال سر برآوردن بود که سرنوشت عمری نزدیک به نهصد سال را برای آن رقم زده بود. امپراتوری ای که سلاطین و غازی های آن از سرحدات ایران تا مرزهای وین را تصاحب کردند و قدرت ارتش آن را تنها می توان با ارتش امپراتوری بریتانیا مقایسه کرد.

این امپراتوری قدرتمند به دست سلطان عثمان، که رییس یکی از قبایل آن منطقه بود، تأسیس و پایه آن بر قدرت نظامی بنا نهاده شد.

سلاطین عثمانی با آگاهی به این امر که گشودن مرزهای جدید و نظارت بر مناطق فتح شده و در نتیجه ماندگاری آنها وابسته به نیروی نظامی قوی است، هر چه در توان داشتند برای ایجاد ارتشی قوی و بی رحم به کار بستند بنا بر شواهد آموزش ارتش عثمانی از لژیون های روم نیز سخت تر و انضباط آن بسیار شدید بوده است.

متأسفانه، بسیاری از مردم گمان می کنند که ارتش عثمانی شامل گروهایی از افراد بیابانگرد و شبه نظامیان بوده که شبیه به تاتارها حمله می کردند.

در این مقاله، سعی کرده ایم عظمت و قدرت این ارتش را نشان دهیم تا خوانندهٔ ایرانی بداند که شاهان مقتدر ایران، شاه عباس صفوی و نادرشاه افشار، چه ارتش مقتدری را از کشور به عقب رانده و شکست داده اند و همچنین بداند که ملت ارمنی با سه میلیون نفر جمعیت و بدون هیچ نیروی نظامی در مقابل قدرتمندترین ارتش زمان خود ایستاده که دانستن این موضوعات خود باعث غرور است.

 

سازمان ارتش امپراتوری عثمانی

اولین ارتش امپراتوری عثمانی را عثمان اول از مردان قبایل ساکن آناتولی غربی در قرن سیزدهم میلادی تشکیل داد.

این نیرو شامل سواره نظامی از نیروی نامنظم متهاجم بود و برای ترساندن گروه های جنگی استفاده می شد. آنها به سلاح های ساده ای مانند کمان و نیزه و شمشیر سرکج مجهز بودند. این سربازان، که تیمارز نامیده می شدند، در سرزمین های فتح شده به جمع آوری غنایم می پرداختند و به غیر از غنایم هیچ حقوقی دریافت نمی کردند.

فرزند عثمان به نام اورخان اولین ارتش عثمانی را که سربازانش مزد دریافت می کردند بنا نهاد. در این ارتش به افراد پیاده و سربازان ساده یایاس و به سربازان سواره نظام موسلم می گفتند.

این قوا در بیشتر قسمت ها از سربازان خارجی مانند مجارها، یونانیان، آلبانیایی ها و بلغارها تشکیل می شد که زیر یک پرچم در کنار ترک ها می جنگیدند.

لازم نبود سربازان خارجی اسلام بیاورند. فقط، کافی بود که از فرمان سلطان اطاعت کنند.

گروهی از سربازان زره پوش به نام پیاده نظام آناتولی یا سربازان تیول دار[1]، که سراپا زره پوش بودند، برای نابود کردن نیروی مدافع دشمن استفاده می شدند. ظاهر آنان چنان مهیب بود که اکثر سربازان غیر حرفه ای با مشاهدهٔ آنان پا به فرار می گذاشتند.

 در سال 770 ق پس از به سلطنت رسیدن مراد اول، وزیر اعظم وی، قره خلیل پاشا چندرلی، سپاهی جدید بنا کرد متشکل از سربازان مسیحی ای که به اسلام روی آورده بودند و یا کودکان به اسیر گرفته شده که برای سربازی تعلیمات بسیار سختی را فرا گرفته بودند.

سربازان این سپاه، که به ینی چریک (ینی چری) یا یوروک، موسوم شده بود مخوف ترین سربازانی بودند که تا آن زمان تاریخ به خود دیده بود. سربازان ینی چری به هنگام جنگ یک کلمه نیز صحبت نمی کردند و حتی ا گر زخمی می شدند فریاد نمی زدند. آنها قبل از ورود به جنگ سر و بدن خود را به رنگ قرمز آغشته می کردند تا جای زخم دیده نشود. به گفتهٔ شاهدان عینی در هنگام فتح استانبول سربازان ینی چری دو زانو می نشستند و با دو دست شمشیر خود را چنان می چرخاندند که حتی شوالیه های زره پوش نیز جرئت نزدیک شدن به آنها را نداشتند.

مراد اول همچنین سربازان کاپیکولو را از بردگانی که به اسلام روی می آوردند تشکیل داد. کاپیکولوها ارتش منظمی بودند که ثروت زیادی نیز به دست می آوردند و حقوق آنان را سلطان پرداخت می کرد. کاپیکولوها جزء ارتش سواره نظام بودند و گاهی ثروتمندان آنها را برای حفظ اموال خود از سلطان اجاره می کردند.

شاخهٔ مهم کاپیکولوها سپاه جان نثاری بود که از پسران جوان مسیحی سربازگیری می شد. جان نثاری ها اغلب خود را به صورت زن در می آوردند و وارد شهرها و قلعه های دشمن می شدند و در آنجا خرابکاری و یا دشمنان سلطان را ترور می کردند. وظیفهٔ دیگر آنها گرفتن مالیات و تأمین پول برای حقوق کاپیکولوها بود.

 

سربازان وظیفه

در سال 1389 میلادی، روش استفاده از سرباز وظیفه در ارتش عثمانی متداول شد. در هر زمان که مورد نیاز بود، در هر بخش یا شهر یا روستا سربازگیری می شد و سربازان وظیفه را با تجهیزات کامل آموزش می دادند. به سربازان وظیفه آزاب می گفتند. این سربازان در جلو صف حرکت می کردند و وظایف آنان حفر خندق، ساختن پل، حمایت از سربازان زبده و در شرایطی که دشمن حمله می کرد گوشت دم توپ بودند.

در هنگام، جنگ گروهی از آزاب ها که در خط حمله بودند به نیمتنهٔ زرهی ملبس می شدند.

دسته ای از سربازان آزاب به باشی بوزوک معروف بودند. وظیفه باشی بوزوک ها جنگ تن به تن بود. آنها سپاهی مهاجم و درنده خو بودند که به قلب ارتش دشمن وارد می شدند. باشی بوزوک ها غالباً از افراد بی خانمان و جانی سربازگیری می شدند. معمولاً، کشتار و غارت مردم غیرنظامی به دست این نیروها صورت می گرفت.

سواران نظامی برگزیده

بخش مهم سپاه عثمانی، که در درگیری ها شرکت می کردند، شامل شش بخش سواره نظام بود که به نام آلتی بولوک معروف بودند و به اینها سواران برگزیده می گفتند.

مهم ترین بخش از این شش بخش اسپاهیس ها بودندکه سوارانی مهاجم موسوم به اکینسیس داشتند، وظیفه اکینسیس ها تهاجم به دشمن (نظامی یا غیرنظامی) و چپاول و گشت زنی در مناطق فتح شده بود.

بخش های دیگر سواره نظام شامل گروه های زیر بود: سلاح دار، یولوس فیجیس های چپ و راست (هر کدام جدگانه) و گورا باشی های چپ و راست (هرکدام جداگانه).

 

اسلحه گرم در ارتش عثمانی

استفاده از توپ و تفنگ از سال 1444 میلادی در ارتش عثمانی شروع شد. به دنبال استفاده از سلاح گرم نیروی جدیدی در ارتش پدید آمد که دارای صفوف منظمی بودند و به آنها پایادی تاپیک (ارتش زمینی) می گفتد. به سربازان نارنجک انداز فیم باراسی می گفتند. که وظیفه دیگر آنان نگه داری از ذخایر ارتش بود.

 

نیروی دریایی

در قرن چهاردهم میلادی، عثمان اول اولین ارتش نیروی دریایی امپراتوری خود را تشکیل داد که بیشتر بر پایه قایق های پارویی تندرو بود.

سلطان سلیمان قانونی با استخدام یک دزد دریایی به نام خیرالدین بارباروسا معروف به ریش قرمز و گماشتن وی به سمت فرمانده نیروی دریایی نیروی دریایی قدرتمندی را به وجود آورد که نزدیک به صد سال قدرتمندترین نیروی دریایی دنیا بود و کلیهٔ جزایر مدیترانه را به تصرف خویش درآورده بود.

این نیروی عظیم در سال 1571 میلادی در جنگ لپانتو (در زمان سلطان سلیم) از نیروی متحد مسیحی شکست سنگین خورد ولی پس از آن توانست قبرس را به تصرف خویش در آورد.

به فرمانده کشتی در نیروی دریایی عثمانی قاپودان پاشا و به سرباز دریایی نیز مانند سرباز وظیفه آزاب می گفتند. نیروی دریایی عثمانی پس از قرن هفدهم میلادی به شدت افول کرد و تبدیل به یک نیروی کوچک ساحلی شد.

 

نفوذ نیروهای بیگانه در ارتش عثمانی

اولین حضور مسلم اروپاییان در ارتش عثمانی مربوط می شود به سال 1453 میلادی در هنگام فتح استانبول که یک مهندس مجار به نام اوربان برای سلطان محمد دوم توپ های سنگین می ساخته و توپخانه سلطان را سازمان می داد. در همان زمان، نقب زن های صرب برای ارتش عثمانی تونل حفر می کردند.

حضور بعدی مستشاران اروپایی در زمان محمود دوم در سال1808 میلادی بود که سلطان با کمک افسران فرانسوی سپاه ینچری را منحل کرد و به جای ارتش قدیمی عثمانی ارتش جدیدی با یونیفرم های ارو پایی و سلاح های جدید تشکیل داد.

حضور بعدی نیروهای بیگانه کمک ارتش انگلستان در زمان ملکه ویکتوریا و جنگ نیروهای آن کشور علیه روس ها در کریمه بود.

پس از به قدرت رسیدن عبدالحمید دوم، متحد اصلی عثمانی امپراتوری آلمان بود. نفوذ افسران آن به حدی بود که سربازان آلمانی در کنار سربازان ترک می جنگیدند و تقریباً یک ارتش را تشکیل می دادند.

آلمان ها سازمان ارتش عثمانی را به کلی تغییر دادند و ارتشی اروپایی با خصلت و خوی به ارث رسیده از ینی چری ها و باشی بوزوک ها تشکیل دادند. در زمان کشتار ارامنه در شهر اورفه، آلمانی ها توپ های مخصوص در اختیار سربازان ترک قرار دادند و خود آتشبار توپخانه را فرماندهی کردند.

پس از شکست ارتش آلمان و عثمانی در جنگ جهانی اول، که هم زمان با پیروزی بلشویک ها در روسیه بود، نیروهای فاتح در جنگ به منظور مقابله با بلشویک ها آسیبی به ارتش عثمانی وارد نیاوردند و تا حدی نیز آن را تقویت کردند.

پس از انقلاب مصطفی کمال، دول غربی ارتش عثمانی را بسیار تقویت کردند و همکاری بین آنان تا زمان حاضر نیز ادامه دارد به طوری که اکنون ارتش ترکیه اولین ارتش غیر اتمی دنیا و از اعضای مهم پیمان آتلانتیک شمالی است.

 

شیوۀ جنگ ارتش عثمانی

شیوهٔ جنگی این ارتش مخوف بسیار منحصر به فرد و وحشتناک بود. آنان سعی می کردند با حداقلا امکانات به میدان بروند و حداکثر تلاش خود را برای حمل سلاح به کار برند.

در این ارتش هنگام جنگ آشپز و آشپزخانه وجود نداشت. عمده خوراک آنها کشک خشک شده یا تکه ای گوشت نمک سود بود که هر سرباز در کوله پشتی خود حمل می کرد و یا از لاشهٔ اسب ها تغذیه می کردند. در بسیاری از موارد افراد این ارتش در ماه رمضان در حالی که روزه بوده اند بهتر از زمان معمول جنگیده اند.

ارتش سلطان در مواجهه با خندق ها آنان را با اجساد کشته شدگان پر می کردند.

 

نحوه حمله به شهرها و باروها

حمله با هجوم گروهی از افراد داوطلب که آموزش خاصی ندیده و تنها با یک شمشیر کوتاه و یک سپر مسلح شده بودند و اکثرشان نیز کشته می شدند آغاز می شد. هم زمان با هجوم این نیروها کمانداران و توپخانه چی ها نیز به شکلی مداوم به پرتاب تیر و شلیک گلوله می پرداختند.

پس از آن، آزاب ها با فلاخن و در صورت لزوم با استفاده از نردبان (برای بالا رفتن از دیوار بارو) مدافعان را خسته می کردند آزاب ها نیم تنه های زرهی می پوشیدند.

در مرحلهٔ سوم حمله، گروه های پیاده نظام آناتولی، که ملبس به زره کامل بودند و ظاهر بسیار وحشتناکی داشتند، وارد میدان می شدند. این افراد از نوک سر تا انگشتان پا زره پوش و جنگاورانی بسیار بی رحم و قوی بودند.

این افراد برای در هم شکستن نیروهای طرف مقابل وارد می شدند و غالباً هم موفق بودند.

پس از شکست نیروی دفاعی، زمان حمله مخوف ترین سربازان یعنی ینی چری ها می رسید که با حملات برقآسا و شمشیر زدن های سریع خود نیروهای طرف مقابل را کاملاً گیج می کردند. هیچ نیرویی به غیر از شوالیه های ونیز و جنوا در مقابل آنها یارای ایستادن نداشت.

عقب نشینی در مواقع حمله ممنوع بود و افرادی با تیول های بزرگ در انتهای خط حمله می ایستادند و با شمشیرهای خود افرادی را که فرار می کردند به قتل می رساندند. عقب نشینی فقط با دستور سلطان امکان پذیر بود.

البته، این شیوهٔ حمله تا اوایل قرن هفدهم متداول بود. پس از آن ارتش عثمانی همچون سایر ارتش های با استراتژی، مانند ارتش های اروپایی می جنگید چرا که از اوایل قرن هفدهم همواره مستشاران اروپایی، خصوصاً آلمانی و فرانسوی، در ارتش این کشور حضور داشتند.

 

رفتار با اسرا

ارتش عثمانی معمولاً اسیر نمی گرفت و اسرا را بیشتر زنان جوان یا کودکان تشکیل می دادند. جنگجویان ترک مردان و جوانان و افراد مسن را به قتل می رساندند و فرماندهان و بزرگان را پس از انتقال به قسطنطنیه یا پوست می کندند یا سر می بریدند و در محل دروازه توپقاپی آویزان می کردند ولی در اکثر مواقع کل سکنه یک محل را در خانه هایشان به آتش می کشیدند. نعل کردن اسرا هم بسیار متداول بود.

از میان اسرا دختران زیبا را به حرمسرای سلطان تحویل می دادند و بقیه دختران را در بازار به فروش می رساندند. سرنوشت پسران هم به دو طریق مشخص می شد یا آنها را خواجه می کردند و برای خدمت به دربار می فرستادند یا برای خدمت در گروه سربازان ینی چری تربیتشان می کردند.

 

جنگ های ایران و عثمانی

به دلیل هم جواری کشور ایران با امپراتوری عثمانی همواره جنگ هایی بین این دو دولت درمی گرفت. ارتش عثمانی همیشه به ایران چشم طمع داشت و همواره در این فکر بوده که می تواند ایران را نیز مانند اروپا اشغال کند. از آنجا که بحث دراین مورد به درازا می کشد در این بخش فقط به معرفی جنگ های ایران و عثمانی و نتایج آن اکتفا می کنیم:

جنگ آنقوره در زمان امیر تیمور گورکانی - پیروزی ایرانیان

جنگ چالدران در زمان شاه اسماعیل صفوی - پیروزی عثمانی ها

دو جنگ تفلیس و وان در زمان شاه عباس صفوی - درهر دو مورد پیروزی ایرانیان

جنگ مریوان در کردستان در زمان شاه صفی - پیروزی عثمانی ها

جنگ بغداد در زمان شاه طهماسب - پیروزی عثمانی ها

جنگ کرد خان در همدان در زمان شاه طهماسب دوم - پیروزی عثمانی ها

جنگ کرکوک در عراق در زمان نادرشاه افشار - پیروزی عثمانی ها

جنگ مراد تپه در منطقه قفقاز در زمان نادرشاه افشار - پیروزی ایرانیان

جنگ دوم مراد تپه در منطقه قفقاز در زمان نادرشاه افشار - پیروزی ایرانیان

جنگ لیلان در عراق در زمان نادرشاه افشار - پیروزی ایرانیان

همان گونه که مشاهده می کنید در اکثر موارد پیروزی با ارتش قدرتمند ایران بود. پس از آخرین جنگ بین ایران و عثمانی و شکست آنها از ایرانیان، عثمانی ها حساب ایرانیان را از اروپایی ها جدا کردند و دانستند که دیگر نباید به مرزهای ایران نزدیک شوند.

 

تاریخ فتوحات ارتش عثمانی

نواحی اطراف دریای مرمره1356 م؛ بلغارستان1393 م؛ ناحیه والاشی در رومانی1393م؛ یونان1451-1481م؛ کنستانتیناپول (استانبول)1453م؛ موریا1458-1460م؛ صربستان1459م؛ بوسنی و هرزگووین1463م؛ شبه جزیرهٔ کریمه1465م؛ آلبانی1478م؛ مولداوی1504م؛ دولکادیر1515م؛ دمشق1516م؛ آلپو (سوریه)1516م؛ مصر1517م؛ لیبی1521م؛ بین النحرین 1520-566 م؛ جزیره رودس1522م؛ ترانسیلوانی (رومانی)1541م؛ قبرس1571م؛ تونس1574م؛ جزیره کرت1669م.

 

امپراتوری عثمانی و ارمنستان

منطقه پادشاهی کیلیکیه در سال1451 - 1481 به دست عثمانی ها سقوط کرد. ارتش عثمانی در سال1461م در زمان سلطان محمد دوم به منطقه طرابوزان حمله ور شد و آنجا را فتح کرد.

پس از شکست ارتش ایران در جنگ ترجان، که ناشی از برتری توپخانه ارتش عثمانی بود، نواحی ارزروم به دست نیروهای عثمانی اشغال شد.

با ظهور شاه اسماعیل صفوی در سال1502 م، ایرانیان عثمانی ها را از ارمنستان بیرون می رانند ولی متأسفانه سلطه ایرانیان بر این منطقه کوتاه مدت بود و بین سال های1514 -1516، پس از جنگ چالدران، قسمت اعظم ارمنستان به دست عثمانی ها افتاد.

در سال1585 م، عثمانی ها بر کلیه مناطق آذربایجان ایران، گرجستان و ارمنستان استیلا یافتند. این استیلا تا سال1620 م در زمان شاه عباس صفوی ادامه یافت تا اینکه شاه عباس با جنگ های خود عثمانی ها را از مناطق ایروان، قره باغ و نخجوان عقب راند. مناطق ذکر شده از آن هنگام تا زمان عقد عهدنامه های ترکمانچای و گلستان بخشی از ایران به حساب می آمدند و قسمت غربی ارمنستان در دست سلاطین ترک بود. عثمانی ها در مناطق تحت سلطه خود رفتار بسیار خشنی با ارامنه داشتند و پس از کشتارهایی که در زمان سلطان عبد الحمید دوم از 1876 تا 1918 م صورت گرفت کلیه ارامنه از کشور ابا و اجدادی خود بیرون رانده شدند.

 

زوال امپراتوی عثمانی

پس از شکست نیروهای عثمانی در سال1683م در دروازه های وین، ارتش این کشور از سمت غرب رو به زوال نهاد و به ترتیبی که در زیر خواهد آمد اراضی اشغال شده را به کشورهای قدرتمند واگذار کرد.

مجارستان و غرب رومانی را در سال1699 م به امپراتوری اتریش واگذارد. از 1703 تا1878، کلیه مناطق پیرامون دریای سیاه از غرب گرجستان تا شمال رومانی را به امپراتوری روسیه واگذار کرد. یونان در1830 م و رومانی و بلغارستان در1878 م مستقل شدند. مصر را در1882 م به انگلستان و تونس و الجزایر را در 1881 و1830 م به فرانسه واگذار کرد.

مناطق لیبی و فلسطین اشغالی، جنوب خلیج فارس، غرب عربستان، عراق، سوریه، اردن و شمال یونان تا سال1912 م جزیی از امپراتوری عثمانی باقی مانند و سپس به تدریج به دست انگلستان و فرانسه از زیر سلطهٔ امپراتوری عثمانی آزاد شدند و هر یک کشور مستقلی را تشکیل دادند.

متأسفانه، تنها کشوری که اراضی خود را به دست نیاورد ارمنستان بود. با این حال ملت ارمنی همواره امیدوار است که بتواند روزی اراضی اشغالی خویش را به دست آورد و به حق قانونی خود برسد.

این مقاله ر ا با قطعه ای از اپرای کنستانتین پالئولوگوس نوشته مانویلیس کالومیریس، شاعر یونانی، که به نام آخرین امپراتور قسطنطنیه و در مورد فتح آن شهر سروده شده به پایان می رسانیم:

((آنها شهر را گرفتند

آنها سالونیکا را گرفتند

آنها کلیسای صوفیای مقدس را گرفتند

کلیسایی که سیصد ستون و شصت و دو ناقوس داشت

برای هر ناقوس یک کشیش و برای هر کشیش یک خادم

 

کبوتری از آسمان فرود آمد: دست نگه دارید

ای فرشتگان! دست نگه دارید از عشای ربانی

دست نگه دارید از قربانی ها و شمع ها را خاموش کنید

به خاطر اینکه شهر به دست ترک ها افتاده

آرامش بانوی ما[2] به هم ریخته و تصاویر مقدس گریه می کنند

سکوت کنید، از بانوی ما و تصاویر دیگر صدای گریه نمی آید

با گذشت سال های زیاد

باز بانوی ما نزد ما باز خواهد گشت)).

 

منابع:

پورگشتال، هامر. تاریخ امپراتوری عثمانی. میرزازکی علی آبادی،نشرخواندنی ها، 1367.

اینالجیق، خلیل. فتح استانبول. علی کاتبی، بنیاد دایره `المعارف اسلامی،1373.

دائره المعارف ویکی پدیا.

باربر، نوئل. فرمانروایان شاخ زرین. عبدالرضا هوشنگ مهدوی، نشرگفتار،1364.

پاسدرماجیان، هراند. تاریخ ارمنستان. محمد قاضی، نشر تاریخ ایران،1366.

 

پی نوشت ها:

1- تیول واژه ای است ترکی به معنی شمشیر سرکج و پهن.

2- بانوی ما: کلیسای صوفیای مقدس (ایا صوفیا)ایا صوفیا به معنای دانش مقدس می باشد. 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: